Sunday, March 17, 2013

صـوفـی عشـــقــــــــــری

غزلسازم غزل می سازم هر رنگ

گهی از خاک گويم گاه از سنگ


کسی آيــــــــــا خبر دارد ندارد

که کردم همرۀ دلدار خود جنگ


نمی دانم چرا گرديده باشد

فضای آسمان بر ديده ام تنگ


بده ساقی اگر داری شرابی

نگردم نشئه از اين ساغر بنگ


به گريه عشقری باشد مفادی

که آب ديده از دل می برد زنگ


صـوفـی عشـــقــــــــــری

No comments:

Post a Comment