سخن اهل دل
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطا است سخن شناس نه ئ جان من خطا این جاست
Tuesday, April 9, 2013
فردوسی
بسی
رنج
بردم درین سال
سی
عجم
زنده کردم بدين
پارسی
نميرم
از اين پس که من
زنده
ام
که تخم
سخن
را
پراکنده
ام
فردوسی
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
برگه هایی ماند گار بخش ۱۹۶۳
حافظ-این چه شوریست که در دور قمر میبینم
این چه شوریست که در دور قمر میبینم همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم هرکسی روز بهی می طلبد از ایام علت آن است که هر روز بدتر میبینم اب...
چون نی به نوا آمد از نغمه یی مستانه
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
برگه های ماند گار بخش615
No comments:
Post a Comment