سخن اهل دل
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطا است سخن شناس نه ئ جان من خطا این جاست
Thursday, July 18, 2013
بیفشان زلف و صوفی را به پا بازی و رقص آور
بیفشان زلف و صوفی را به پا بازی و رقص آو
/تا از هر رقعه دلقش هزاران درد برچینی
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
برگه های ماندگار بخش ۲۱۶۳
آن چيست كه آن را نخورد هرگز زن
آن چيست كه آن را نخورد هرگز زن گر مـرد خورد قوي شود او را تن نرم است و لطيف است ولي در خوردن ...
چون نی به نوا آمد از نغمه یی مستانه
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
هرکه خواهان خوب سخن گفتن است. اول باید خوب فکر کند.
...
No comments:
Post a Comment