سخن اهل دل
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطا است سخن شناس نه ئ جان من خطا این جاست
Friday, April 12, 2013
فریدون مشیری
یکی
دیوانه
ای
آتش
بر افروخت
در آن هنگامه
جان
خویش
سوخت
همه
خاکسترش
را باد می برد
وجودش را
جهان
از یاد می برد
فریدون مشیری
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
برگه هایی مانددگار بخش ۲۱۸۵
آن چيست كه آن را نخورد هرگز زن
آن چيست كه آن را نخورد هرگز زن گر مـرد خورد قوي شود او را تن نرم است و لطيف است ولي در خوردن ...
چون نی به نوا آمد از نغمه یی مستانه
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
هرکه خواهان خوب سخن گفتن است. اول باید خوب فکر کند.
...
No comments:
Post a Comment