نشان بي نشانان بي نشانيست
زبان بي زبانان بي زبانيست
دواي درد مندان درد منديست
سزاي مهربانان مهر بانيست
وراي پاسباني پادشاهيست
... بجاي پادشاهي پاسبانيست
چو جانان سر گران باشد به پايش
سبك جان در نيفشاندن گرانيست
خوش آن آهوي شير افكن كه دائم
توا نائي او در نا توانيست
مگر پيروزه خط تو خضر است
كه لعلت عين آب زندگانيست
بلي صورت بود عنوان معني
نه اين صورت كه سر تا سر معانيست
سحر فرياد شب خيزان در اين راه
تو پنداري دراي كاروانيست
خط زنگاريت بر صفحه ماه
سوادي از مثال آسمانيست
مغان زنده دل را خوان كه در دير
مراد از زنده خواني زنده خوانيست
چو خواجو آستين بر عالم افشان
كه شرط رهروان دامن فشانيست
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
-
آن چيست كه آن را نخورد هرگز زن گر مـرد خورد قوي شود او را تن نرم است و لطيف است ولي در خوردن ...
-
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
-
این چه شوریست که در دور قمر میبینم همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم هرکسی روز بهی می طلبد از ایام علت آن است که هر روز بدتر میبینم اب...
No comments:
Post a Comment