امشب میتوانم غمگینترین شعرها را بسرایم
مثلا بنویسم:
شب پرستاره است
وستارهها آبی ،لرزان در دوردست
باد شبانه در آسمان میگردد وآواز میخواند
امشب میتوانم غمگینترین شعرها را بسرایم
اورا دوست داشتم و گاه او نیز مرا دوست داشت
در شبهایی اینچنین او را در بازوانم میگرفتم
بیشتر وقتها زیر آسمان لایتناهی او را میبوسیدم
اورا دوست داشتم و گاه او نیز مرا دوست داشت
در شبهایی اینچنین او را در بازوانم میگرفتم
بیشتر وقتها زیر آسمان لایتناهی او را میبوسیدم
او مرا دوست داشت و گاه من نیز اورا دوست داشتم
چشمان آرام بزرگ او را چگونه می توان دوست نداشت؟
چشمان آرام بزرگ او را چگونه می توان دوست نداشت؟
امشب میتوانم غمگینترین شعرها را بسرایم
فکر اینکه اورا ندارم ،احساس این که از دستش دادهام
گوش دادن به شب بزرگ که بدون او بزرگتر است
و شعر که نزول میکند بر روحم
مانند شبنم که بر علف
فکر اینکه اورا ندارم ،احساس این که از دستش دادهام
گوش دادن به شب بزرگ که بدون او بزرگتر است
و شعر که نزول میکند بر روحم
مانند شبنم که بر علف
شعر: پابلو نرودا
No comments:
Post a Comment