Thursday, June 9, 2016

قیصر امین پور

گــفتـیـم دمی با غم تو راز نــهـا نـی
عالم همه را شور و شر اشک خبر کرد

یک لحظه شدم از دل خود غافل و ناگاه
چون رود به دریا زد و چون موج خطر کرد

بی‌صبر و شکیبم که همه صبر و شکیبم
همراه عزیزان سفر کرده، سفر کرد

باید به میانجی گری یک سر مویت
فکری به پریشانی احوال بشر کرد

قیصر امین پور

No comments:

Post a Comment