گلی که بوی وفایی در این چمن ندهد
به قدر، کم ز خس آشیان بلبل شد
غلط بود که کند صبر، کارها به مراد
به من که دشمن غالب شد، از تحمل شد
خطاب یافته دیوانه ی دو زنجیره
ستمکشی که هوادار زلف و کاکل شد
بلا به چاره گران تند و تلخ بیشتر است
که زور سیل همه صرف کندن پل شد
کلیم توبه اگر می کنی بیا وقت است
ز توبه ، توبه کن اکنون که موسم گل شد
به قدر، کم ز خس آشیان بلبل شد
غلط بود که کند صبر، کارها به مراد
به من که دشمن غالب شد، از تحمل شد
خطاب یافته دیوانه ی دو زنجیره
ستمکشی که هوادار زلف و کاکل شد
بلا به چاره گران تند و تلخ بیشتر است
که زور سیل همه صرف کندن پل شد
کلیم توبه اگر می کنی بیا وقت است
ز توبه ، توبه کن اکنون که موسم گل شد
No comments:
Post a Comment