Saturday, June 17, 2017

برای پرنده‌ی در بند


برای پرنده‌ی در بند
برای ماهی در تُنگ بلور آب
برای رفیقم که زندانی است
زیرا، آن‌چه می‌اندیشد را بر زبان می‌راند.
برای گُل‌های قطع شده
برای علف لگدمال شده
برای درختان مقطوع
برای پیکرهایی که شکنجه شدند
من نام ترا می‌خوانم: آزادی!
برای دندان‌های به‌هم‌ فشرده
برای خشم فرو خورده
برای استخوان در گلو
برای دهان‌هایی که نمی‌خوانند
برای بوسه در مخفی‌گاه
برای مصرع سانسور شده
برای نامی که ممنوع است
من نام ترا می‌خوانم: آزادی!
برای عقیده‌ای که پیگرد می‌شود
برای کتک خوردن‌ها
برای آن‌ که مقاومت می‌کند
برای آنان که خود را مخفی می‌کنند
برای آن ترسی که آنان از تو دارند
برای گام‌های تو که تعقیب‌اش می‌کنند
برای شیوه‌ای که به تو حمله می‌کنند
برای پسرانی که از تو می‌کشند
من نام ترا می‌خوانم: آزادی!
برای سرزمین‌های تصرف شده
برای خلق‌هایی که به اسارت در آمدند
برای انسان‌هایی که استثمار می‌شوند
برای آنانی‌که تحقیر می‌شوند
برای مرگ بر آتش
برای محکومیت عدالت‌خواهان
برای قهرمانان شهید
برای آن آتش خاموش
من نام ترا می‌خوانم: آزادی!
من ترا می‌خوانم، به‌جای همه
به‌خاطر نام حقیقی تو
من ترا می‌خوانم زمانی که تیره‌گی چیره می‌شود
و زمانی که کسی مرا نمی‌بیند،
نام ترا بر دیوار شهرم می‌نویسم
نام حقیقی ترا
نام ترا و دیگر نام‌ها را
 که از ترس هرگز بر زبان نمی‌آورم

این شعر را اشتفان هرملین، شاعر آلمانی، که در دوران جنگ جهانی دوم در حالت تبعید در فرانسه اقامت داشت و از دوستان پل الوار بود، تحت تاثیر شعر «آزادی او و به عنوان برداشتی آزاد از آن سرود.

No comments:

Post a Comment