بشنو از دل نكته هاى بى سخن
وآنچ اندر فهم نايد، فهم كن
در دلِ چون سنگِ مردُم آتشى است
كو بسوزد پرده را از بيخ و بُن
چون بسوزد پرده دريابد تمام
قصه هاى خضر و عـلم من لٓدُن
در ميان جان و دل پيدا شود
صوت نو نو از آن عشق كُهٓن
چون بخوانى والضحىٰ خورشيد بين
كانِ زٓر بين چون بخوانى لٓم يكُن
No comments:
Post a Comment