Tuesday, October 7, 2014

آن کس که به دست جام دارد

آن کس که به دست جام دارد
سلطانیِ جم مدام دارد
آبی که خِضِر حیات از او یافت
در میکده جو که جام دارد
سررشتۀ جان به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد
ما و می و زاهدان و تقوا
تا یار سرِ کدام دارد
بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست
در دور کسی که کام دارد
نرگس همه شیوه‌هایِ مستی
از چشمِ خوشت به وام دارد
ذکرِ رخ و زلفِ تو دلم را
وردیست که صبح و شام دارد
بر سینۀ ریشِ دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد
در چاهِ ذَقن* چو حافظ ای جان
حُسن تو دو صد غلام دارد

No comments:

Post a Comment