Tuesday, January 26, 2016

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست
نه فلک راست مسلم نه ملَک را حاصل
آنچه در سیرّ سویدای بنی‌آدم ازوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی ست
به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست
زخم خونینم اگر بهْ نشود بهْ باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست
غم و شادی بر ِ عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست
پادشاهی و گدایی بر ِ ما یکسان است
که بر این در همه را پشت عبادت ، خم ازوست
سعدیا گر بکَند سیل فنا خانهٔ عمر
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست

No comments:

Post a Comment