عاقبت به حضور بهار پی بردیم
به عطر گمشده روزگار پی بردیم
زمین و هر چه در او هست در ستایش ماست
که ما به معنی فرجام کار پی بردیم
بگو به سنگ نیارد دل از زمانه به تنگ
که ما به ارزش آن انتظار پی بردیم
به عطر گمشده روزگار پی بردیم
زمین و هر چه در او هست در ستایش ماست
که ما به معنی فرجام کار پی بردیم
بگو به سنگ نیارد دل از زمانه به تنگ
که ما به ارزش آن انتظار پی بردیم
زبسکه شسته باران چشم خویش شدیم
به عمق روشنی چشمه سار پی بردیم
چو در کنار نشستیم و رنگ هم گشتیم
به راز عزت سرخ انار پی بردیم
دگر به صفحه دل جای گرد نیست که ما
به حسن آیینه بی غبار پی بردیم
در خاطر ما بیش ازین خزانزده نیست
که عاقبت به حضور بهار پی بردیم
۱۳۸۱ نادیا انجمن
No comments:
Post a Comment