Saturday, October 20, 2012

گر چه مستيم و خرابيم چو شب هاي دگر


گر چه مستيم و خرابيم چو شب هاي دگر
باز كن ساقي مجلس سر ميناي دگر

امشبي را كه در آنيم غنيمت شمريم
شايد اي جان نرسيديم به فرداي دگر

مست مستم مشكن قدر خود اي پنجه غم
من به ميخانه ام امشب تو برو جاي دگر

چه به ميخانه چه محراب حرامم باشد
گر به جز «عشق» توام هست تمناي دگر

تا روم از پي يار دگري مي بايد
جز دل من دلي و جز تو دلاراي دگر

گر بهشتي ست رخ توست نگارا كه در آن
مي توان كرد به هر لحظه تماشاي دگر

از تو زيبا صنم اين قدر جفا زيبا نيست
گيرم اين دل نتوان داد به زيباي دگر

مي فروشان همه دانند «عمادا» كه بُوَد
عاشقان را حرم و دير و كليساي دگر

عماد خراساني

No comments:

Post a Comment