من
انبوهي از اين بعدازظهرهاي جمعه را
به یاد دارم كه در غروب آنها
در خيابان
از تنهايي گريستيم
ما نه آواره بوديم، نه غريب
اما
اين بعدازظهرهای جمعه پايان و تمامي نداشت
میگفتند از كودكي به ما
كه زمان بازنمیگردد
اما نمیدانم چرا
اين بعدازظهرهای جمعه باز میگشتند!
احمدرضا احمدی
No comments:
Post a Comment