بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
یکی بندگی کردم ای شهریار
که ماند ز من در جهان یادگار
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
پی افگندم از نظم کاخی بلند
که از باد و بارانش نیاید گزند
برین نامه بر سالها بگذرد
همی خواند آنکس که دارد خرد
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
چو این نامور نامه آمد به بن
ز من روی گیتی شود پر سُخُن
نمیرم از این پس که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام
هر آنکس که دارده هُش و رای و د
عجم زنده کردم بدین پارسی
یکی بندگی کردم ای شهریار
که ماند ز من در جهان یادگار
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
پی افگندم از نظم کاخی بلند
که از باد و بارانش نیاید گزند
برین نامه بر سالها بگذرد
همی خواند آنکس که دارد خرد
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
چو این نامور نامه آمد به بن
ز من روی گیتی شود پر سُخُن
نمیرم از این پس که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام
هر آنکس که دارده هُش و رای و د
No comments:
Post a Comment