سخن اهل دل
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطا است سخن شناس نه ئ جان من خطا این جاست
Thursday, June 28, 2012
بارها گفتهام و بار دگر ميگويم
بارها گفتهام و بار دگر ميگويم
که من دلشده اين ره نه به خود ميپويم
در پس آينه طوطي صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو ميگويم
من اگر خارم و گر گل چمن آرايي هست
که از آن دست که او ميکشدم ميرويم
دوستان عيب من بيدل حيران مکنيد
گوهري دارم و صاحب نظري ميجويم
گر چه با دلق ملمع مي گلگون عيب است
مکنم عيب کز او رنگ ريا ميشويم
خنده و گريه عشاق ز جايي دگر است
ميسرايم به شب و وقت سحر ميمويم
حافظم گفت که خاک در ميخانه مبوي
گو مکن عيب که من مشک ختن ميبويم
حافظ
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
برگه هایی ماندگر بخش ۱۹۶۶
حافظ-این چه شوریست که در دور قمر میبینم
این چه شوریست که در دور قمر میبینم همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم هرکسی روز بهی می طلبد از ایام علت آن است که هر روز بدتر میبینم اب...
چون نی به نوا آمد از نغمه یی مستانه
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
برگه های ماند گار بخش615
No comments:
Post a Comment