Saturday, June 2, 2012

عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است

عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است
هر که از سر بگذرد، از فکر بالین فارغ است
چرخ غارت پیشه را، با بینوایان کار نیست
غنچه ی پژمرده ، از تاراج گلچین فارغ است
شور عشق تازه ای دارد مگر دل؟ که این چنین
خاطرم امروز، از غم های دیرین فارغ است
خسروان حسن را، پاس فقیران نیست نیست
گر به تلخی جان دهد فرهاد، شیرین فارغ است
هر نفس در باغ طبعم لاله ای روید «رهی»
نغمه سنجان را دل از گل های رنگین فارغ است

No comments:

Post a Comment