Wednesday, September 10, 2014

نمی توانم زیبا نباشم

نمی توانم زیبا نباشم
عشوه ئی نباشم در تجلیِ جاودانه.
چنان زیبای ام من
که گذرگاه ام را بهاری نابه خویش آذین می کند:
در جهانِ پیرامن ام
هرگز
خون
عُریانیِ جان نیست
و کبک را
هراس ناکیِ سُرب
از خرام
باز نمی دارد.
چنان زیبای ام من
که الله اکبر
وصفی ست ناگزیر
که از من می کنی.
زهری بی پادزهرم در معرضِ تو.
جهان اگر زیباست
مجیزِ حضورِ مرا می گوید. ـــ
ابلها مردا
عدویِ تو نیستم من
انکارِ تواَم.

No comments:

Post a Comment