گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بــهـار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عــذار خــوش نباشد
رقصیدن سـرو و حالت گــل
رقصیدن سـرو و حالت گــل
بی صوت هــزار خوش نباشد
با یــار شــکرلب گـل اندام
با یــار شــکرلب گـل اندام
بی بوس و کنار خوش نباشد
باغ گل و مُل خوش است لیکن
باغ گل و مُل خوش است لیکن
بی صحبت یار خوش نباشد
هر نقش که دست عقل بندد
هر نقش که دست عقل بندد
جز نقش نگار خوش نباشد
جان نقد محقر است حافظ
جان نقد محقر است حافظ
ز بــــهــر نـثــار خــوش نباشد
No comments:
Post a Comment