Tuesday, July 12, 2016

. بیدل

تب شوقت چه آتش پخت در بنیاد شمع من
که شد سرمایهٔ هستی سراپا صرف تبخالم

نوای درد دل نشنیده‌اند آخر درین محفل
شکستی‌ کاش می‌شد ترجمان رنگ احوالم

ز وضع خامش من حیرت دیدار می‌جوشد
ادب سازم نفس می‌کاهم و آیینه می‌بالم

خمار وصل و خرسندی بجوش ای‌ گریه تا گریم
اسیر عشق و بی‌دردی ببال ای ناله تا نالم

.. بیدل

No comments:

Post a Comment