Thursday, January 5, 2012

ای مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرتست

ای مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرتست
عشقبازی نیست کاین خود حیرت اندر حیرتست
عشق دریای محیط و آب دریا آتشست
موجها آید که گویی کوههای ظلمتست
در میان لجه‌اش سیصد نهنگ داوری
... بر کران ساحلش صد اژدهای هیبتست
کشتیش از اندهان ولنگرش از صابری
بادبانش رو نهاده سوی باد آفتست
مر مرا بی من در آن دریای ژرف انداخته
بر مثال رادمردی کش لباس خلتست
مرده بودم غرقه گشتم ای عجب زنده شدم
گوهری آمد به دستم کش دو گیتی قیمتست
سنایی غزنوی

No comments:

Post a Comment