سخن اهل دل
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطا است سخن شناس نه ئ جان من خطا این جاست
Tuesday, January 3, 2012
همه جا دکان رنگ است، همه رنگ میفروشد
همه جا دکان رنگ است، همه رنگ میفروشد
دل من به شیشه سوزد،همه سنگ میفروشد
به کرشمه نگاهش دل ساده لوح ما را
چه به نازمی رباید، چه قشنگ میفروشد
...
شرری بگیرو آتش به جهان بزن، تو ای آه
ز شراره ای که هر شب دل تنگ میفروشد
به دکان بخت مردم که نشسته است یارب؟
گل خنده می ستاند، غم جنگ میفروشد
دل کس به کس نسوزد به محیط ما به حدی
که غزال جوجه اش را به پلنگ میفروشد
بنگر که کس ندیده گهری به قلزم ما
که صدف هرآنچه دارد به نهنگ میفروشد
ز تنور طبع "فانی" تو مجو سرود آرام
مطلب گل از دکانی که تفنگ می فروشد
رزاق فانی
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
برگه هایی ماندگر بخش ۱۹۶۶
حافظ-این چه شوریست که در دور قمر میبینم
این چه شوریست که در دور قمر میبینم همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم هرکسی روز بهی می طلبد از ایام علت آن است که هر روز بدتر میبینم اب...
چون نی به نوا آمد از نغمه یی مستانه
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
برگه های ماند گار بخش615
No comments:
Post a Comment