سخن اهل دل
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطا است سخن شناس نه ئ جان من خطا این جاست
Sunday, February 19, 2012
غمش در نهان خانه ی دل نشیند
غمش در نهان خانه ی دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان بر آرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریهام ناقه در گل نشیند
پی ناقهاش رفتم آهسته، ترسم
غباری به دامان محمل نشیند
به دنبال محمل، سبک تر قدم زن
مبادا غباری به محمل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در این چمن، پای در گل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی، مقابل نشیند
«طبیب» از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
برگه هایی ماند گار بخش ۱۹۶۲
حافظ-این چه شوریست که در دور قمر میبینم
این چه شوریست که در دور قمر میبینم همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم هرکسی روز بهی می طلبد از ایام علت آن است که هر روز بدتر میبینم اب...
چون نی به نوا آمد از نغمه یی مستانه
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
برگه های ماند گار بخش615
No comments:
Post a Comment