صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنـــــگ ندارد شتـــــاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده ی گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه ی سر ما پر شراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده ی صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستی ست «حافظا»
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنـــــگ ندارد شتـــــاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده ی گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه ی سر ما پر شراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده ی صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستی ست «حافظا»
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
دور فلک درنـــــگ ندارد شتـــــاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده ی گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه ی سر ما پر شراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده ی صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستی ست «حافظا»
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
No comments:
Post a Comment