Saturday, August 18, 2012

تن آدمی شریف ست به جان آدمیت

تن آدمی شریف ست به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم ست و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت؟

خور و خواب و خشم و شهوت شغب ست و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد

که همی سخن بگوید به زبان آدمیت


مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی

که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت


اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد

همه عمر زنده باشی به روان آدمیت


رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حدست مکان آدمیت


طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت


نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم

هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت


سعدی

No comments:

Post a Comment