نه من کفر و نه ايمان می پرستم
محبت هر چه گفت آن می پرستم
غزالان را به ياد چشم مستت
بيابان در بيابان می پرستم
اگر نرگس اگر جام است و باده
به ياد چشم خوبان می پرستم
ترا نيست كار با هيچ و كس ني
ترا من از پي آن می پرستم
به جرم عاشقي جان برده از من
هنوز آن دشمن جان می پرستم
نه من کفر و نه ايمان می پرستم
محبت هر چه گفت آن می پرستم
واقف لاهوری
محبت هر چه گفت آن می پرستم
غزالان را به ياد چشم مستت
بيابان در بيابان می پرستم
اگر نرگس اگر جام است و باده
به ياد چشم خوبان می پرستم
ترا نيست كار با هيچ و كس ني
ترا من از پي آن می پرستم
به جرم عاشقي جان برده از من
هنوز آن دشمن جان می پرستم
نه من کفر و نه ايمان می پرستم
محبت هر چه گفت آن می پرستم
واقف لاهوری
No comments:
Post a Comment