بازی زلف تو امشب بسر شانه ز چیست ؟
خانه بر هم زدن این دل دیوانه ز چیست ؟
گر نه آشفتگی این دل مسکین طلبی
الفت زلف پریشان تو با شانه ز چیست ؟
هر کسی از لب لعلت سخنی می گوید
چون ندیدست کسی ، اینهمه افسانه ز چیست ؟
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست ؟
دوش در میکده حسرت زده می گردیدم
پیر پرسید که این گریه ی مستانه ز چیست ؟
گفتم ار هست در این خانه کسی باز نمای
ور کسی نیست بنا کردن این خانه ز چیست ؟
گفت : جامی ز می ناب به ( توحید ) دهید
تا بداند که نهان بودن جانانه ز چیست ؟
توحید شیرازی
Saturday, November 30, 2013
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
-
آن چيست كه آن را نخورد هرگز زن گر مـرد خورد قوي شود او را تن نرم است و لطيف است ولي در خوردن ...
-
این چه شوریست که در دور قمر میبینم همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم هرکسی روز بهی می طلبد از ایام علت آن است که هر روز بدتر میبینم اب...
-
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
No comments:
Post a Comment