كورۀ عشق
اگر به پهنۀ دريا رسيدنت بايد
چو رود، جنبش و شور و تپيدنت بايد
چو راهِ خويش گُزيدي، ز بُعدِ راه مَتَرس
به شهرِ روشن فردا، رسيدنت بايد
تو پاكدامن و اسبِ سياوشت مركب
ز قُبّه قُبّۀ آتش جهيدنت بايد
اگركه شيفتۀ شهرِ شادي و شوري
به دوش، سنگِ مشقّت كشيدنت بايد
اگر خراب شود خانه ات هزاران بار
دوباره ساختن و آفريدنت بايد
درون كورۀ عشق آبديده خواهي شد
هنوز شعلۀ او را چشيدنت بايد.
اگر به پهنۀ دريا رسيدنت بايد
چو رود، جنبش و شور و تپيدنت بايد
چو راهِ خويش گُزيدي، ز بُعدِ راه مَتَرس
به شهرِ روشن فردا، رسيدنت بايد
تو پاكدامن و اسبِ سياوشت مركب
ز قُبّه قُبّۀ آتش جهيدنت بايد
اگركه شيفتۀ شهرِ شادي و شوري
به دوش، سنگِ مشقّت كشيدنت بايد
اگر خراب شود خانه ات هزاران بار
دوباره ساختن و آفريدنت بايد
درون كورۀ عشق آبديده خواهي شد
هنوز شعلۀ او را چشيدنت بايد.
No comments:
Post a Comment