پرنده آمد و گشتی زد و به شاخه نشست
سکوت باغ پر از نغمه شد ز خواندن او
پرنده پر زد و رفت
تو را به یاد من آورد
ونغمه های تو را
به خانه آمدن و لحظه های در زدنت
به هر دری که رسیدی در دگر زدنت
چو دختران نسیم
به گام نرم رسیدن میان خانهی ما
به هر اطاق و به هر کنج خانه سر زدنت
میان گلدانها
گلی ز شاخه ربودن به زلف برزدنت ...
مهدی سهیلی
سکوت باغ پر از نغمه شد ز خواندن او
پرنده پر زد و رفت
تو را به یاد من آورد
ونغمه های تو را
به خانه آمدن و لحظه های در زدنت
به هر دری که رسیدی در دگر زدنت
چو دختران نسیم
به گام نرم رسیدن میان خانهی ما
به هر اطاق و به هر کنج خانه سر زدنت
میان گلدانها
گلی ز شاخه ربودن به زلف برزدنت ...
مهدی سهیلی
No comments:
Post a Comment