Monday, March 18, 2013

محمد عبدالحميد اسير "قندی آغا"

جهان گرم تلاش بیقراریست
تب و تاب نفس فرصت شماریست
بساط عشرت اینجا سوگواریست
درین گلشن دو روزت خنده کاریست

مبادا غره گردی گل بهاریست

بساط زندگی نقشیست بر آب
نشاید تکیه بر دنیا اسبــــــــاب
گهی بیداری است اینجا گهی خواب
هم از بست و گشاد چشم دریاب

که اجزای جهان لیل و نهاریست

به رمز الفت دل آشنا باش
زقید ماسوا یکسر رها باش
چو منصور از مقیمان فنا باش
حریف پاکبازان وفا باش

که جز سر هرچه بازی بد قماریست

نباید کیسه بهر سیم و زر دوخت
قماش نقد و جنس وهم اندوخت
توان تا چند شمع عیش افروخت
بصد دست حمایت بایدت سوخت

چراغ زندگی یکسر چناریست

نگردی مایل این یأس منزل
نقوش ما و من وهمیست باطل
شود کی سرکشی اط شعله زایل
مباشید از خواص جاه غافل

بجنگید ای خروسان تاجداریست

مکن از تنگدستی ها شکایت
مبر بهر تلاش رزق زحمت
نصیبت میرسد از بزم قدرت
چه فقر و کو غنا عامست رحمت

ز خشک و تر مپرس یک چشمه جاریست

نهان فهمیدنت نقص حسابست
و گرنه او عیان چون آفتابست
بچشم خوابناکان در حجابست
جهان مجنون سودای نقابست

ازین غافل که لیلی بی عماریست

نیاید راست طرح زشت و زیبا
نگردد جمع باهم فقر و دنیا
نداری گر هوای عشق اورا
حذر ای شمع ازین منزل که اینجا

بقدر سربریدن سر شماریست

"اسیر" اینجا سخن تا چند بافد
چو مو اسرار معنی ها شگافد
کسی در زندگی تا کی گزافد
بهستی "بیدل" مفلس چه لافد

ز قلقل شیشه بی باده عاریست


محمد عبدالحميد اسير "قندی آغا"

No comments:

Post a Comment