علمی که ترا گره گشاید بطلب
زان پیش که از تو جان بر آید بطلب
آن نیست که هست می نماید بگذار
آن هست که نیست می نماید بطلب
مولوی
زان پیش که از تو جان بر آید بطلب
آن نیست که هست می نماید بگذار
آن هست که نیست می نماید بطلب
مولوی
-
آن چيست كه آن را نخورد هرگز زن گر مـرد خورد قوي شود او را تن نرم است و لطيف است ولي در خوردن ... -
این چه شوریست که در دور قمر میبینم همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم هرکسی روز بهی می طلبد از ایام علت آن است که هر روز بدتر میبینم اب... -
سر و پا نغمه سوز و گداز است سر و پا آتش عشق و نیاز است سر و پا ناله هستم و خاموش است به ظاهر خاموش و باطن به جوش است چون آتشی سر تا به پ...
No comments:
Post a Comment